مشرف شدن به حرممطهر و زیارت خانه دوست همیشه با ذکرهایی همراه است که ما معمولا آنها را در قالب زیارتنامهها دیدهایم. جالب است بدانید که پیش از گسترش سواد در میان اقشار مختلف مردم، اندککسانی که قدرت خواندن و نوشتن داشتند، به استخدام آستانقدسرضوی در میآمدند تا برای زائران و مجاوران بهزیارتآمده زیارتنامه بخوانند.
سطرهای بعدی گریزی است به تاریخ زیارتنامهخوانی در مشهد و بررسی اسناد باقیمانده از زیارت در مجموعه آستانقدسرضوی.
درباره تاریخ شروع زیارت مرقد مطهر حضرترضا (ع) نظرات متعددی وجود دارد. بهگفته شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبارالرضا (ع)» در ایام آزادی شیعیان در بغداد، طبق حکم «معزالدوله دیلمی» اقامه عزاداری و زیارت مرقد امامحسین (ع) در این سال بهطور رسمی و بدون هیچ ممانعتی انجام گرفت و عید غدیر جشن گرفته شد؛ در ادامه، اما قدرت گرفتن خاندانهای سنیمذهب غزنوی در شرق ایران، بهویژه در خراسان، سبب شد ناصرالدینسبکتکین، قبه منوره حضرترضا (ع) را خراب کند و به اهالی توس دستور دهد که زائران مرقد امامرضا (ع) را اذیت و مردم را از زیارت منع کنند.
ولی سلطان محمود بن سبکتکین بر اثر خوابی که دیده بود، عمل پدر را جبران و خرابی قبر را اصلاح و زیارت مرقد مطهرامام را آزاد اعلام کرد. مکتوبات تاریخی میگویند در اوایل دولت سلجوقیان نیز شیعیان و بهویژه زائران مرقد منور حضرترضا (ع)، روزگار خوشی نداشتهاند تا اینکه خواجهنظامالملکطوسی، وزیر ارسلان و ملکشاه، در سال۴۸۵قمری این وضعیت را تغییر و قبر مطهر امام را موردتوجه قرار داد، بهطوریکه تا مدتها با وجود تعرضات غزها به خراسان و توس، روضهمقدسرضوی از تعرض ایمن بود و دوستداران اهلبیت (ع) به توسعه عمارات و تزیینات داخل حرم مشغول بودند.
با روی کار آمدن صفویان، بهویژه شاهعباس اول، زیارت امامرضا (ع) با تشویق و ترغیب فراوان همراه شد، آنچنان که شاهعباس پای پیاده به مشهد آمد. یکی از اقدامات اساسی او در این سفر سروسامان دادن به تشکیلات اداری آستانقدسرضوی بود. این رویه در دورههای بعد از صفویه نیز ادامه پیدا کرد و توجه به آستانقدس به فعالیت شاهان وقت تبدیل شد.
یکی از اقدامات اساسی او در این سفر سروسامان دادن به تشکیلات اداری آستانقدسرضوی بود
تا پیش از دوره صفویان، سندی مبنی بر نظاممند بودن شغل زیارتنامهخوانی در آستانقدس وجود ندارد، اما در دوره صفویه با ایجاد تشکیلات آستانقدسرضوی زیارتنامهخوانی به یکی از مناصب رسمی و از مشاغل موروثی این آستان ملائکپاسبان تبدیل شد و زیارتنامهخوانها از محل موقوفات مواجب دریافت میکردند. ناگفته نماند که این شغل عموما موروثی بوده و از پدر به پسر منتقل میشده و برآمده از نیازی بوده است. در ادامه هم با گسترش تشکیلات آستانقدس در دوره قاجار، تعداد و نظام زیارتنامهخوانی نیز بهصورت منظمتری درآمد تا اینکه در دوره پهلوی این نظام، فرمی اداری به خود گرفت.
«شاهزاده زینالعابدینمیرزاقاجار» در نخستین آمار جمعیتی مشهد یا «نفوسارضاقدس» نوشته است که در مشهد این روزگار، ۵۳زیارتنامهخوان در محلات مختلف شهر زندگی میکردهاند؛ البته تعداد افراد شاغل به این پیشه در دوره صفوی پانزده نفر است که در میانشان نام چهار زن نیز دیده میشود. اسناد، زیارتنامهخوانهای دوره قاجار را هم با عدد۵۶ نشاندار کرده است که پنج تن از آنان بانو هستند.
اما چه میشود که شغلی به نام زیارتنامهخوانی به وجود میآید؟ درواقع در گذشته بهدلیل برخوردار نبودن مردم از نعمت سواد، ضرورت شغلی بهنام «زیارتنامهخوان» در حرممطهر امامرضا (ع) احساس میشده است. برابر تعریفهای ارائهشده، زیارتنامهخوان فردی بوده که در یکی از ورودیهای حرممطهر میایستاده و از تازهواردها میپرسیده است که برایشان زیارتنامه بخواند یا نه و درصورت پاسخ مثبت زائران، همراهشان به راه میافتاده، نرسیده به در دوم طلا توقف میکرده و با صدای بلند و آهنگ مخصوص اذن دخول را کلمهبهکلمه ادا میکرده است تا زائران نیز همراه با او کلمات را تکرار کنند؛ سپس به راه میافتاده و بهاینصورت آداب و مراحل زیارت را کامل میکرده است.
با افزایش تعداد زیارتنامهخوانها در تشکیلات آستانقدس، منصبی با عنوان زیارتنامهخوانباشی برای رسیدگی به امور زیارتنامهخوانها ایجاد میشود. زیارتنامهخوانباشیها عنوان زیارتنامهخوان مخصوص شاه را داشتهاند و بههمیندلیل همیشه با حکم شاه وقت انتخاب میشدهاند.
همچنین بررسی اسناد میگوید این منصب معمولا در اختیار خاندان سادات، بهویژه سادات «رضوی» و «موسوی»، قرار داشته است. برای نمونه فتحعلیشاه قاجار به سال۱۲۲۱قمری، در حکمی «میرزااسماعیلرضوی»نامی را به سِمت زیارتنامهخوانباشی مخصوصش برمیگزیند. از قرار معلوم میرزااسماعیل برای مدتی طولانی این شغل را در اختیار داشته است، ولی بعد از وفاتش این منصب در اختیار خانواده موسوی قرار میگیرد. گویا آخرین زیارتنامهخوانباشی دوره قاجار نیز فردی بهنام «میرزاآقا زیارتنامهخوان» بوده که در ۲۲صفر۱۳۲۶ از دنیا رفته است.
اسناد میگویند این منصب پس از قاجارها از حالت موروثی خارج شده است و همراه با مشاغلی، چون پیشه قاریان قرآن و روضهخوانها زیرنظر دایره جدیدی بهنام حاجبی و انتظامات قرار گرفته است. در این دوره چنین باب میشود که همه زیارتنامهخوانها امتحان لیاقت بدهند یا سندی دال بر داشتن استعداد این خدمت تهیه و به اداره تولیت تسلیم کنند؛ همچنین آنان موظف بودهاند از سحرگاه و همزمان با بازشدن درهای حرممطهر در آستانه حاضر باشند و ارائه خدمت کنند. شغل زیارتنامهخوانی با گسترش سوادآموزی بهمرور از میان رفت و آنچه امروز باقی مانده، تنها تاریخی دلنشین از یک ارادت است.
۲۶۰
تعداد اسناد مربوط به زیارتنامهخوانی در مرکز اسناد آستانقدسرضوی
۲۱
تعداد اسناد دوره افشاری
۵۲
تعداد اسناد دوره صفویه
۱۵۵
تعداد اسناد دوره قاجار
۳۲
تعداد اسناد دوره پهلوی
۱۰۱۲ قمری
قدمت قدیمیترین سند با موضوع زیارتنامهخوانی که در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود. این سند، قبض پرداخت مواجب به «میرمحمدصالح رضویزیارتنامهخوان» است. در این قبض یا برات آمده است که دستمزد و مواجب زیارتنامهخوانی این شخص از محل عواید مزارع وقفی آستانه به مقدار ۲۵خروار گندم و ۲۵خروار جو پرداخت شود. جالب است بدانید که این مواجب پس از مرگ زیارتنامهخوان به اولادش پرداخت میشده است.
بخش دیگری از این اسناد، مربوط به دفن رایگان زیارتنامهخوانها در صحنها و رواقهای مختلف حرممطهر امامرضا (ع) است که نشان میدهد ایشان علاوه بر شغل زیارتنامهخوانی (البته زیارتنامهخوانانی که حکم رسمی داشتهاند) مناصبی، چون خادمی، فراشی یا حافظی حرم را هم عهدهدار بودهاند؛ بههمیندلیل حق دفن رایگان داشتهاند؛ البته مقدار کمی از این اسناد نیز مربوط به درخواستهای خدمت بعضی از این زیارتنامهخوانان است که برای فرزند یا بستگان خود در تشکیلات آستانقدس تقاضای شغل کردهاند.
* این گزارش چهارشنبه ۱۶ آبانماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۵۳ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.